در کشوری زندگی می کنیم که تکرار به یک عادت همه روزه تبدیل شده است . از خواب که بیدار می شوی انتظار هیچ تغییری وجود ندارد از خبرها بگیر تا چهره همسایه ها . شاید خنده دار باشد اما کافی است که اخبار امروز را با دیروز و حتی روزهای دور پیش از امروز را با هم مقایسه کنیم . کلمات ، واژه ها ، اصطلاح ها و حتی خود خبرها هیچ تفاوتی نداشته اند اگر هم اتفاقی رخ داده باشد باید از هزار گذر و پیچ و خم و اما واگر بگذرد تا به ما برسد " ما " یی که از آن سخن می گویم . ما مردمی هستیم که همیشه و در طول تاریخ پر فراز و نشیب کشورمان تلاش شده تا در بی خبری و نا آگاهی غوطه ور باشیم .
بسیار جالب است حتی در این عصر حاکمیت اطلاعات و حکمروایی رسانه ها باز هم از تغییر و دگرگونی به دور مانده ایم . مقصودم آن تغییری است که زندگی و روش هایش را تغییر دهد به پیشرفت و ترقی بیانجامد و حداقل زندگی فرزندان ما را با پدارن و مادرانشان متفاوت کند . چرا چنین است و یا چرا چنین می خواهند ؟
باید دانست این تکرار مکررات برای چه کسانی ضرر دارد و برای چه کسانی منفعت ؟
معلوم است برای ما مردم عادی که اگر زیان های وضع فعلی را بدانیم ضرر ندارد چون به هر حال برای تغییر این شرایط تلاشی خواهیم کرد اما برای کسانی منفعت دارد که همین اوضاع و احوال را برایمان می خواهند : " چیزی نباید عوض شود " ! چرا که جایگاه وجودی شان را از اصل و اساس و از بیخ و بن به مخاطره می اندازد .
صاحبان منفعت تجار و بازرگانان و سیاست جویان وسیاست مداران همین را می خواهند : تغییری صورت نگیرد . روند کنونی نه بر اساس شایستگی ها شکل گرفته و نه بر مبنای ضرورت های امروز جامعه ای جهانی ، در مسیری دور از توسعه و نه هم جهت با آن و یا حتی به موازات آن با کمی پیچ و خم !
آن که ضرر می کند ما مردم هستیم . کافیست یکبار هم که شده به نطق ها و مباحثه های مجلس گوش دهیم ، تماشا کردن تصویر حضار پیشکش !
می شنویم صحبت هایی را که به هیچ دردی نمی خورند ( وصد البته در عمل هم ثابت شده این حرف ها باد هوا هستند و دردی از کسی دوا نمی کند ) حق ما هم همین هست از تجربه های گذشته درس عبرت نمی گیریم . باز هم همان خطاها را تکرار می کنیم و امید داریم که این بار شاید تغییری حاصل شود .
باید با قاطعیت تمام بنویسم عواملی که منجر به تکرار خطاها و اشتباهات گذشته اگر چه زیاد هستند اما یکی از بزرگترین این عوامل خود ما مردم هستیم که از تجربه هایمان درس عبرت نمی گیریم . من سطح بالای تصمیم گیری و سیاست گزاری را مثال زدم در شیوه عمومی زندگی ما هم همین اتفاق می افتد ، از رانندگی کردن تا معاملات داد وستدهایمان و حتی روابط خانوادگی تمام ما .
ادامه دارد ...
و البته منتظر اظهار نظرهایتان هستیم فقط خواهش من این است که توهین نکنید با توهین و تهدید و ناسزا من دست از نوشتن بر نمی دارم و در فضای عمومی اجتماع ما هم تغییری حاصل نمی شود . بیایید منطقی و مودبانه با یکدیگر گفت و گو کنیم - قبول ؟
ارادتمند همگی شما - دیگر پیمان
نظرات شما عزیزان: